نمونه سوال ادبیات فارسی 1 دی91
علي (ع): «ارزش هر کس به ميزان دانايي و تخصّص اوست.»
رديـف
*دانشآموز گرامي، درک و فهم درستِ سؤال، نيمي از پاسخ است؛ بنابراين سؤال نفرماييد.*
الف) دانشهاي ادبي (3 نمره)
- نثر شاعرانه چيست؟
- در هر يک از نمونههاي زير، يک آرايهي ادبي نشان دهيد.
الف) باغ سلام ميکند، سرو قيام ميکند ...
ب) اي کشتي تندرو خيال من، همينجا لنگر انداز.
- نويسندگان هر يک از آثار زير را بنويسيد.
الف) ريشه در ابر ب) داستانهاي دلانگيز ادبيّات فارسي
- توضيح زير، معرِّف کدام يک از انواع ادبيّات نمايشي در غرب است؟
«تجسّم عيوب و رذيلتهاي اخلاقي است به گونهاي که مايهي خنده باشد.»
- در عبارت زير، واژههاي «سجع» را مشخّص کنيد.
«نصيحتِ پادشاهان کردن، کسي را مسلّم بوَد که بيمِ سر ندارد يا اميد زر.»
- يکي از تفاوتهاي «شعر نو» را با «شعر سنّتي» بنويسيد.
- در مثنوي مولوي، مطالب نغز و لطيف عرفاني و اخلاقي با چه شيوهاي بيان شده است؟
- غمنامهي «رستم و سهراب» از برجستهترين داستانهاي .............. شاهنامه است.
الف) اساطيري ب) حماسي پ) تاريخي
ب) معني واژهاي مشخّص شده را بنويسيد. (2 نمره)
- هُرمِ نفس مردم گرمشان کرد. ( )
- سوگند خورد به يزدان دادار ( )
- از خوان تو بسي خوردهام. ( )
- چنين گفت فرزند خيرالأنام ( )
- و بچّهها نيز، همان بچّههاي صميمي و بيتکلّف و متواضع و ساده هستند. ( )
- مرا مشّاطهي صبح و زينتبخش رياحين و اَزهار مينامند. ( - )
- قطران از آن نهيب چشم باز کرد. ( )
پ) معني ابيات و عبارتهاي زير را به فارسي ساده و روان بنويسيد. (6 نمره)
- شب، شبي بيکران بود/ دفتر آسمان پارهپاره.
- خاک، مظهر فقرِ مخلوق در برابر غَناي خالق است.
- مينمود آن مرغ را هر گون شگفت تا که باشد کاندر آيد او به گفت
- دو استر به دست آور که تو اين جايگاه گستاخي.
- واي بر جان تو که بد گهري جانبُري کردهاي و جان نبري
- نُه کرسي فلک را زير پاي قزلارسلان بکشند.
- همي خواست پيروزي و دستگاه نبود آگه از بخشش هور و ماه
- برادر وقت آن شد هر دو در خون غوطهور گرديم به فردوس برين زين دشت و هامون همسفر گرديم
- جهان را بلندي و پستي تويي
- در اين کار تعبيهاي هست.
ت) خودآزمايي (3 نمره)
- معادل امروزي ترکيبات زير را بنويسيد.
الف) زخم قفا ب) زينهار دادن
- منظور از «دريـاهـا» در بيت «قطرهي دانش که بخشيدي ز پيش/متّصل گردان به درياهاي خويش» چيست؟
- در عبارت زير، مفهوم جملهي: «سراپاي زندگي خويش را محاسبه ميکنند.» چيست؟
«بعضي ديگر از بچّهها گوشهي خلوتي يافتهاند و گذشتهي خويش را با وسواس يک قاضي ميکاوند و سراپاي زندگي خويش را محاسبه ميکنند و وصيّتنامه مينويسند.»
- در ابيات زير، مفهوم استعاري قسمتهاي مشخّص شده را بنويسيد.
الف) در چـراغ دو چشـم او زد تيـغ نـامـدش کشتـن چـــراغ دريـــغ
ب) گفـت: مـُردم ز تشنگـي دريـاب و آتشــم را بکـش به آبـي خـوش
- کدام يک از ويژگيهاي حماسه در بيت زير، مشاهده ميشود؟
«چو يک ماه شد، همچو يکسال بود بـرش چـون بـرِ رستـم زال بـود»
- مقصود از «بذرِ آسيبپذير» در متن زير چيست؟
«همهي ما و بيش از همه، روشنفکران و هنرمندان بايستي با دلسوزي و مروّت و عاري از غربزدگي به اين بذرِ آسيبپذير که مردم ايران پاشيدهاند و با خون خودشان آن را آبياري کردهاند، آب پاک و نور و هواي سالم برسانند تا درختي سايهگستر گردد.»
- در متن زير، «زاير نامدار» و «فاتح چين» به ترتيب، چه کساني هستند؟
«در برابر زاير نامدار که زانو بر زمين زده و سر فرود آورده بود، سنگ بزرگي را که بر گور فاتح چين نهاده بودند، برداشتند.»
ث) درک مطلب (4 نمره)
* با توجّه به مطالب هر بخش به پرسشهاي مربوط به آن پاسخ دهيد.
«خدايا، تواني به من عطا فرما که هيچگاه چيزي از بينوايي نستانم و در برابر گستاخ و مغرور، زانوي دنائت خم نکنم. قدرتي به من بخشا تا روح خود را از تعلّق به جيفههاي ناچيز روزگار بينياز کنم و از هرچه رنگ تعلّق پذيرد آزادش سازم و نيرويي به من ده تا قدرت و توان خود را از روي کمال عشق و نهايتِ محبّت، تسليم خواستهها و رضاي تو کنم.»
- نويسنده ميخواهد که در برابر انسانهاي قدرتمند چه رفتاري داشته باشد؟
- منظور نويسنده از «جيفههاي ناچيز روزگار» چيست؟
- اين بيت حافظ: «غلام همّت آنم که زير چرخ کبود/ ز هرچه رنگ تعلّق پذيرد آزاد است» با کدام قسمت ارتباط معنايي دارد؟
«من تفنگم در مشت/ کولهبارم بر پشت/ بند پوتينم را محکم ميبندم/ مادرم/ آب و آيينه و قرآن در دست/ روشني در دل من ميبارد/ پسرم بار دگر ميپرسد:/ تو چرا ميجنگي؟/ با تمام دل خود ميگويم/ تا چراغ از تو نگيرد دشمن»
- سه مصراع اوّل، اشاره به کدام حالت رزمنده دارند؟
- منظور شاعر از «روشني» در مصراع: «روشني در دل من ميبارد» چيست؟
- شاعر در اين شعر به چه سنّتي اشاره دارد؟
- معادل امروزي «با تمام دل خود» را بنويسيد.
- منظور شاعر از «چراغ» در آخرين مصراعِ شعر چيست؟
=
«کـار پاکـان را قيــاس از خـود مـگيـر گـرچـه مانـد در نبشتـن شيـر و شيـر
جملـه عـالـم زيـن سبـب گمـراه شـد کـم کسـي ز ابـدال حـق آگـاه شــد
صـد هـزاران ايـن چنيـن اشبـاه بيــن فـرقـشـان هـفتــاد سـالـه راه بيــن»
- در بيت اوّل، مولانا ما را از چه چيزي برحذر ميدارد؟
- به نظر مولوي، علّت گمراهي مردم چيست؟
- مفهوم کنايهاي آخرين مصراع را بنويسيد.
ج) حفظ شعر (2 نمره)
*جاهاي خالي را با واژههاي مناسب پُر کنيد.
- گفتـم دلِ ......................... کـي عـزم صـلــح دارد گفتـا .................. بــا کــس تــا وقــت آن درآيــــد
- رونــق بــاغ مـيرسـد، ............ و چـراغ مـيرســد ............... بـه کنـاره ميرود، مَـه به کنـار مـيرسـد
* ابيات زير را کامل کنيد.
- گفتـم کـه بــوي زلـفــت گـمــراه عـالمــم کــرد ............................................
- ..................................................... مـا چـه نشستـهايـم پـس؟ شـه ز شکــار مـيرســد
+ نوشته شده در یکشنبه سیزدهم بهمن ۱۳۹۲ ساعت 12:2 توسط بهزاد امیرزاده قاسمی
|